این دو کشور با هدف حضور موقت در بخشهای شمالی و جنوبی در آستانه انتخابات دمکراتیک در کره در این شبهجزیره مستقر شده بودند اما اتحاد دو کره طی سالهای بعد از جنگ به هیچ وجه میسر و ممکن نبود برای اینکه در کرهشمالی کمونیستها و در کرهجنوبی غربیها حکومت را در اختیار داشتند. از آنجا که ایالاتمتحده و شوروی درجنگ سرد به دشمنان اصلی یکدیگر تبدیل شدند، گفتوگوها بر سر اتحاد دو کره شکست خورد و درنهایت در سال1948 این سرزمین بهطور رسمی به دو کشور جمهوری دمکراتیک خلق کره (کرهشمالی) و جمهوری کره (کرهجنوبی) تقسیم شد. تنش درمرزهای دو کشور در اواخر دهه40 میلادی اوج گرفت و سرانجام در ژوئن 1950نیروهای کرهشمالی با حمایت چین و اتحاد جماهیرشوروی از خط مرزی دو کشور عبور کردند و جنگ آغاز شد. در همان روز شورای امنیت سازمان ملل در غیاب شوروی که این جلسه را تحریم کرده بود، با صدور قطعنامهای خواهان توقف جنگ و عقب نشینی کرهشمالی شد. سپس 340هزار نیروی سازمان ملل با رهبری ایالات متحده در کرهجنوبی استقرار یافتند. سه سال بعد درجولای 1953و در پی جنگی ویرانکننده که کشته شدن 2/5 میلیون نفر ازجمله 33هزارو700 سرباز آمریکایی و 138هزار سرباز کرهجنوبی را درپی داشت، دوطرف با برقراری آتشبس موافقت کردند. حدود دو میلیون شهروند کرهشمالی و 400هزارنفر از غیرنظامیان کرهجنوبی جزو تلفات این جنگ بودند و مرز جداکننده دو کره همان مدار 38درجه باقی ماند اما درواقع آتشبس سال 1953صرفا توافقی برای پایان بخشیدن به درگیریهای نظامی و خصومت میان دوکشور بوده و این جنگ طی 60سالی که از آن تاریخ میگذرد، هرگز متوقف نشده است؛ چراکه آتش بس حکم توافقی موقت برای آرام نگه داشتن مرزهای دو کشور را داشت و هیچگاه صلح دائمی میان دو کشور برقرار نشد. از آن زمان تا به امروز، صلحی شکننده در شبهجزیره کره پایدار بوده و بحران در مرزهای دو کشور کماکان ادامه داشته است. بنابراین اگر تنشهای نظامی دو کره بار دیگر از سرگرفته شود، این احتمال وجود خواهد داشت که پای بعضی از کشورهای شرکتکننده در جنگ نخست به درگیریهای جدید شبهجزیره کره باز شود. کمااینکه ایالاتمتحده طی هفتههای اخیر بارها اعلام کرده که درصورت وقوع چنین شرایطی با هدف حمایت از کرهجنوبی، متحد خود، وارد عمل خواهد شد.
سابقه دشمنیها
از همان زمان تقسیم کره به دو بخش شمالی و جنوبی، دولت آمریکا معتقد بوده که کرهشمالی کشوری است که توسط مقامات ارشد نظامی ارتش سرخ ایجاد شده و آنها کیم ایلسونگ را که توسط همین ارتش آموزش نظامی دیده بود، بهعنوان رهبر این کشور برگزیدند اما وقتی مشخص شد که کیم ایلسونگ از احترام عمومی کافی برخوردار نیست، روسها تلاش کردند با شیوه استالینیستی و تغییر نگاه شهروندان به او کاری کنند تا وی در این کشور همچون شاهان قدیمی کره پرستش شود. تحلیلگران سیاسی آمریکایی میگویند که اگر ایالاتمتحده در آن زمان از کرهجنوبی حمایت نکرده بود، ریسک اشاعه کمونیسم به کشورهای دیگر آسیایی وجود داشت.
کرهجنوبی به مرور زمان از نظر صنعتی و اقتصادی رشدی قابلتوجه یافت و کرهشمالی رو به زوال رفت. سقوط اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه80میلادی هم به وخامت اوضاع این کشور دامن زد و پیونگیانگ از نظر اقتصادی با سقوط چشمگیری مواجه شد. بعد از اینکه چین در سال1992 کرهجنوبی را به رسمیت شناخت، کرهشمالی بیش از پیش در انزوا قرارگرفت. در سال1976 دو مقام بلندپایه نظامی آمریکایی در مرز دوکره توسط نیروهای کرهشمالی کشته شدند. در سال1983 هم سوءقصدی علیه چوندوهوان رئیسجمهوری وقت کرهجنوبی در جریان بازدید او از میانمار صورت گرفت که 21نفر ازجمله سه وزیر کابینه این کشور کشته شدند. چین در پی این اقدام، بهمدت چندماه روابط خود را با کرهشمالی قطع کرد.
اختلافنظرهای هستهای
برنامه هستهای کرهشمالی همواره یکی از اصلیترین دلایل ایجاد تنش میان این کشور و غرب به شمار رفته است. نخستین فعالیتهای هستهای کرهشمالی در دهه60میلادی آغاز شد و این کشور برنامه هستهای را نشانی از استقلال خویش و سپری در مقابل تهدیدهای آمریکا و همسایگانش میدانست. از ژانویه 1958تا سال1991 ایالاتمتحده سلاحهای هستهای متعددی برای استفاده احتمالی علیه کرهشمالی در کرهجنوبی نگه داشته بود. کرهشمالی در سال 1985 بهعنوان کشوری غیرهستهای به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پیوست ولی آمریکا در سال1993 خواهان بازرسیهای ویژه سازمان بینالمللی انرژی هستهای از تاسیسات هستهای کرهشمالی شد. در دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون در سال 1994، از آنجا که پیونگیانگ توافقهای بینالمللی در مورد برنامههای هستهای خود را زیرپا گذاشته بود، ایالات متحده حتی در آستانه شروع جنگ با کرهشمالی قرارگرفت و دولت جورج بوش هم سیاستی خصمانه نسبت به برنامههای هستهای این کشور داشت. در سال 2002 کرهشمالی بازرسان بینالمللی را از کشور خود اخراج کرد و اعلام شد که این کشور بهطور مخفیانه در حال توسعه سلاحهای هستهای است.
پشت پرده درگیریها
اواخر ماه مارس گذشته کیمجونگ اون به نیروهای نظامی کشورش دستور داد که برای حمله موشکی به ایالاتمتحده آماده باشند. چند روز پیش از این تاریخ ژنرالهای ارتش او از توسعه و ساخت یک سلاح هستهای به سبک کرهای که میتوان در موشکهای دوربرد آن را مورد استفاده قرار داد، خبر داده بودند. افزایش تنش میان کرهشمالی و آمریکا ریشههای عمیقی دارد. از زمان جنگ کره تا به امروز، دولت جمهوری دمکراتیک خلق کره همواره چهار پیشنهاد را بهصورت پیوسته به ایالات متحده ارائه کرده است؛ اول اینکه پیونگیانگ خواهان پیمان صلحی بهمنظور پایان بخشیدن به جنگ کره است. این کشور در عین حال خواهان اتحاد دو کره شده که از سال1945 به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده است. درخواست سوم کرهشمالی به پایان اشغال کرهجنوبی از سوی ایالات متحده و لغو مانورهای جنگی سالانه بهمدت یکماه از سوی آمریکا مربوط میشود. در وهله آخر پیونگیانگ خواهان مذاکرات دوجانبه با واشنگتن و خاتمه دادن به تنشهای موجود در شبهجزیره کره است. طی سالهای اخیر واشنگتن و کرهجنوبی هربار به دلایلی از پذیرش پیشنهادهای کرهشمالی خودداری کرده و به همینخاطر این شبهجزیره از اوایل دهه50میلادی تاکنون همچنان بیثبات مانده است. به این موضوع باید مانورهای جنگی آمریکا را هم افزود که ازماه مارس شروع شده است. آمریکا در تاریخ 28مارس گذشته، دو بمب افکن B-2با قابلیتهای هستهای را برفراز منطقه به پرواز درآورده بود. سه روز بعد کاخ سفید هواپیماهای جنگی نامرئی رادارگریز F-22 به کرهجنوبی فرستاد و تنشها بیش از پیش اوج گرفت.
دلایل خودداری آمریکا از مذاکره
ایالات متحده تمایلی به امضای پیمان صلح قطعی برای پایان جنگ در کره ندارد. این کشور فقط با آتشبس موقت میان دو کشور موافقت کرده و به همینخاطر هرلحظه امکان از سرگیری جنگ وجود دارد. کرهشمالی هم با توجه به توان نظامی آمریکا مایل به شروع جنگ با این کشور نیست و تنها خواهان پیمان صلح است. دو کره بعد از پایان اشغال ژاپن در پی توافقی میان شوروی سابق و ایالات متحده شکل گرفتند اما قرار بود که قدرتهای جهانی بعد از گذشت دوسال با تلاش برای فراهم کردن شرایط اتحاد، این کشورها را ترک کنند. شوروی به این وعده عمل کرد اما آمریکا از انجام این کار خودداری ورزید و جنگ ویرانکننده سه ساله در منطقه شکل گرفت. از آن زمان کرهشمالی پیشنهادهای گوناگونی برای پایان جدایی دو کره مطرح کرده که یکی از آنها طرح یک کشور، دو سیستم بوده است. براین اساس بهرغم اتحاد دو کره، بخش جنوبی همچنان با نظام کاپیتالیستی و بخش شمالی با نظام سوسیالیستی اداره خواهند شد. واشنگتن با چنین نظامی مخالف است و قصد دارد با به تصرف درآوردن کل شبهجزیره، قدرت نظامی خود را بهطور مستقیم در مرزهای چین و روسیه مستقر سازد. از زمان پایان جنگ، ایالات متحده 25تا 40هزار سرباز خود را در کرهجنوبی حفظ کرده است. این حجم بالای نیرو در دریا، پایگاههای هستهای و تاسیسات نظامی نشان میدهد که واشنگتن علاوه بر اینکه کرهشمالی را هرلحظه در آستانه تهدید قرارداده، در عین حال کرهجنوبی را هم متعلق بهخود میپندارد؛ از زمانی که باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا هم در دوره دوم ریاستجمهوری خود، آسیا را بخش مهمی از سیاستهای خارجی این کشور دانسته، این فرضیه در پیونگیانگ بیش از هرزمان دیگری قوت گرفته است. علاوه بر منافع اقتصادی و تجاری، اصلیترین دلیل واشنگتن از چنین اقدامی، افزایش قابل توجه توان نظامی آمریکا در منطقه برای تشدید تهدیدها علیه چین و کرهشمالی خواهد بود.
جنگ کره در اصل کشمکش میان جمهوری دمکراتیک خلق کرهشمالی و ایالات متحده بود. آمریکا از حضور کشورهای دیگر در این جنگ به نفع خویش بهره برد و مسئول مرگ میلیونها کرهای در شمال مدار 38درجه شناخته میشود. بدیهی است که واشنگتن خواهان نابودی رژیم کمونیستی درشبه جزیره کره است و به هیچ وجه پیشنهادهای کرهشمالی را مدنظر قرار نخواهد داد. این کشور خواهان دولتی است که بتواند منافع آمریکا را در این منطقه تأمین کند. در عین حال وجود یک کشور متخاصم همچون کرهشمالی برای توجیه استقرار نظامی آمریکا در کرهجنوبی لازم بهنظر میرسد و برای مشروع دانستن حق هستهای ژاپن هم کارآمد خواهد بود. تردیدی نیست که تهدیدهای اخیر کرهشمالی در راستای وادار کردن ایالات متحده به مذاکرات دوجانبهصورت میگیرد. این کشور امیدوار است که با آمادگی نظامی خود از وقوع جنگی دوباره که بهاحتمال زیاد به ویرانی آن منجر خواهد شد، جلوگیری کند و واشنگتن را به میز مذاکره بکشاند. ارتش مجهز این کشور یک ارتش دفاعی است و کارشناسان معتقدند که هدف اصلی کرهشمالی از ساخت موشکهای هستهای و حرف زدن از سلاحهای هستهای صرفا ترساندن دشمن خواهد بود. تهدیدهای کیمجونگ اون در واقع پاسخی به مانورهای جنگی موشکی امسال آمریکا و کرهجنوبی تلقی میشود ؛ او خواهان ایجاد نوعی ناآرامی است که ایالات متحده را به مذاکره دوجانبه و درصورت امکان عقد پیمان صلح و خروج نیروهای خارجی راضی کند.